دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۶ مرداد ۱۸, چهارشنبه

روزهای خوبِ مسلمانیِ ما ( قسمت دوم و سوم) مژگان پورمحسن

 هیچ کدام از ادیان توحیدی نتوانستند جواب درست و قابل قبولی نه برای خدا، نه پیامبران، نه انسان و نه چرايی وچگونگی خلقت هستی و حتی خلقت انسان بدهند و نه هدف و غایت خلقت. بنابراین از نظر من چون هیچ چیز بر درک، دانش، خرد و پیشرفت معنوی انسان نمی افزایند، به هیچ وجه نباید ذهن فعال و کاوشگر انسان را به آنها مشغول نمود.

 روزهای خوبِ مسلمانیِ ما ( قسمت دوم)
مژگان پورمحسن
 زمانی که کودک بودم با جدیت و پشتکار دنبال پیدا کردن خدا بودم و چون پاسخ های هیچ کس مرا متقاعد نمیکرد مرا نزد متخصصان امر و بالأخره علما بردند. علما گفتند که پاسخی به این سؤال ندارند و وقتی من از آن مقامات عظام پرسیدم مگر شما در مدرسه تان خدا را کشف نمی کنید گفتند نه!
این یکی از حیرت انگیز ترین پاسخ هايی بود که در آن موقع، در سن ۹ـ۸ سالگی از مراجع تقلید و باصطلاح آیت الله ها گرفتم و وقتی پرسیدم پس در مدرسه دینی چکار می کنید گفتند آخوند تربیت می کنیم.
البته اگر من آن والدین و آن شناخته شدگی جدم را نداشتم  دسترسی به این « سران دین » و مورد سؤال قرار دادنشان و رد پاسخ های بی معنی یا بغایت ناکافیشان امکان پذیر نبود.
در نهایت گفتند برای پیدا کردن خدا هیچ کمکی نمی توانند بکنند، ولی مطمئن هستند که خودم پیدایش خواهم کرد.
من خدا را پیدا کردم که نه بُت است و نه وسیله و نه آنچه که خدافروشان می گویند. آخوندها خدا فروشند نه خداپرست پس کُفر به آخوند جزء الزامات اولیهٔ خداخواهی و خداشناسی است. رد آنچه تحت نام خدا بما حُقنه
می کنند تحت نام دین و ایمان و پس زدن همهٔ دین فروشان شرط اوليهٔ گشتن بدنبال خداست.
هیچ کدام از ادیان توحیدی نتوانستند جواب درست و قابل قبولی نه برای خدا، نه پیامبران، نه انسان و نه چرايی وچگونگی خلقت هستی و حتی خلقت انسان بدهند و نه هدف و غایت خلقت. بنابراین از نظر من چون هیچ چیز بر درک، دانش، خرد و پیشرفت معنوی انسان نمی افزایند، به هیچ وجه نباید ذهن فعال و کاوشگر انسان را به آنها مشغول نمود. برخی ممکن است بگویند « آخر شرعیات را چه کنیم؟ » . منظور تنظیم زندگی روزانه با رضایت خداست؟ پاسخ آخوند ها را دور بریزیم و فکر کنیم : آنچه دردی از دردمندی دوا می کند مورد رضایت خداست. آنچه احقاق حق انسانی و برگرداندن حقوق انسانهای مورد ظلم واقع شده است مورد رضایت خداست.
بهره گیری و استثمار انسانها، سوء استفاده از اعتماد و دوستی انسانها مورد رضایت خدا هرگز نیست.
پس خدا دوستی را هر کسی می فهمد و هیچ نیازی ندارد از دیگری بپرسد و یا تقلید کند. تجربهٔ انسانی خودمان بما می آموزد که وقتی کسی بما خالصانه محبت دارد مثل این است که بارمان را سبک می کند و قلبمان روشن
میشود. وقتی نیازمندیم و شخصی بدون انتظار و خودنمايی دستمان را می گیرد و کمکمان می کند و با روی خوش مشگلمان را حل می کند مثل این است که زندگی دوباره یافته ایم. هر چقدر در تاریکی و تنهايی باشیم مانند این می ماند که راهمان را چراغانی کرده اند و پشتمان به کوه است. پس تنظیم با خالق هستی خیلی ساده و
زیباست و احتیاج به شرع  ندارد.
آنچه ما را رنج دهد اگر بر خودمان  یا بر عزیزانمان  پیش آید را نباید با دیگران انجام دهیم. آیا چنانچه کسی ما را بزند، بر سرو رویمان بکوبد، شکنجه مان نماید، به جسم و روحمان تعرض نماید یا اینها را بر عزیزانمان، فرزندانمان اِعمال نماید بشدت آشفته و رنجور و دل شکسته و ... نمی شویم؟ پس هرگز نباید این رنجها را به دیگری و دیگران داد. به این می گویند اخلاق و در این مسیر هر چه جدی تر باشیم ، نسبت به آن سؤالهای اولیه
که خدا کیست، چه می خواهد، ما چه خواهیم شد و...پاسخ های روشنتری می گیریم.
شرعی که خدا فروشان و منادیان « ادیان توحیدی » تبلیغ می کنند چیزی بجز فریبی عظیم و تاریخی نیست.
اینها عقده گشايی های بیمارگونه شان و قدرت طلبی، مال و منال خواهی، شهوت بی حد و حصر جنسی، برده خواهی، خشونت درونشان ولذت از کشتار و شکنجه و رنج دیگران ،  مفت خوری و خود خدايی دیوانه وارشان را با نام خدا تطهیر کردند غافل از اینکه خدا هست اما آنها میمیرند و پس از مرگشان هیچ هتل چند ستاره ای
منتظرشان نیست که سرویس های ویژه  به آنها بدهد.
افراد گوناگونی از ملیت های مختلف و فرهنگ های گوناگون تجربهٔ مرگ چند دقیقه ای تا چند روزه را دارند و
شفاهأ و برخی شاید کتبأ هم تعریف کرده اند. خودم یکی از این « باز گشتگان از آن دنیا » هستم. نه فرشته ای
هست نه شیطانی. نه جنی بدنبالمان می آید نه پدر و مادر و همسر و فرزند و عزیزان فوت شده بدنبالمان
می آیند. فقط می توانم بگویم تا جان داریم و می توانیم همانگونه که فوقأ عرض کردم به همهٔ انسانها، فارغ از رنگ و پوست و اصل و نسبشان محبت و کمک کنیم و در مقابل زورگویان و دین فروشان در حد توانمان بایستیم . عقل و منطق هم همین را می گوید.
مژگان پورمحسن
۸ اوت 2017

روزهای خوب مسلمانی ما ( قسمت آخر)
مژگان پورمحسن
اسلام خانوادگی، فامیلی و ارتباطی ما خیلی شسته رفته و زیبا بود. « خدايی بود یگانه و قادر مطلق، خالقِ بود و نبود. پیامبرش، حضرت محمد مردی بود زیبا که در درستی شُهرهٔ خاص و عام بود و در سن ۲۵ سالگی
به خواست زنی چهل ساله با او ازدواج می کند و صاحب دختری میشوند بنام فاطمه. محمد فقیر و خدیجه ثروتمند بود. در سن چهل سالگی، محمد به پیامبری مبعوث شد و از آن ببعد زندگی و عمر خویش را صرف عبادت و دعوت مردم بت پرست عربستان به یکتا پرستی کرد. پیامبر اسلام در اخلاق، مهربانی و گذشت نمونه
بود و بهمین دلیل مردم در ابتدا تک نفره و سپس فوج فوج بدین اسلام گرویدند. اسلام دین برابری انسانها و براندازی برده داری و از میان برداشتن برتری فردی و قومی است. اسلام زنان را از زنده بگور شدن و بردگان را از بردگی نجات داد. اسلام٬ اقوام وحشی عرب را متمدن ساخت وبجای شمشیر به دست آنها کتاب و قلم داد. آنها را از جهل نجات داده و آنها را با سواد و با شعور نمود. حتی به آنها که بیابانگرد بودند با الزام وضو و...نظافت را یاد داد.
اولین گروندهٔ به پیامبر خدیجه همسرش و علی پسرعمو و فرزند خواندهٔ ۱۰ ساله اش بود. خدیجه از این ببعد همهٔ دارائيش را صرف گسترش اسلام می نماید. حضرت علی یار غار پیامبر و همراه دائمی اوست. در توطئهٔ مشرکان برای قتل پیامبر، علی در جای محمد می خوابد تا مشرکان از غیبت پیامبر با خبرنشوند. حضرت علی داماد پیامبر نیز هست و وقتی فاطمه ۱۸ ساله میشود پیامبر او را بعقد مؤمن ترین و بالاترین مسلمان در می آورد که نتیجهٔ آن چهار فرزند، دو دختر و دو پسر است. پیامبر اسلام در غدیرخُم حضرت علی را به جانشینی خویش برای هدایت مسلمانان تعیین می کند.
خانوادهٔ پدری من هم سید هستند یعنی سی و ششمین پُشت ما ـ اگر درست یادم مانده باشدـ به حضرت علی میرسد. دلیل مسلمان شدن ایرانیان در حدود سیزده ـ چهاده قرن پیش نیز از یکسو بجان آمدن ایرانیان از مؤبدان زرتشتی وظلم و جور حاکمان با تأئيد مؤبدان بوده و از سوی دیگر جذبهٔ اسلام با شعار برابری همه در برابر خدا و آزاد سازی بندگان.»
از همان کودکی پاسخ به  سؤالات متعدد من پاسخش را در داستان زیبا و بسیار مثبت بالا نمی گرفت و هر بار که واقعیتی بر عکس این داستان پیدا می کردم، واویلا بود. مثلأ روزی که پی بردم که پیامبر زنان بسیار داشته وفقط خدیجه نبوده. یا زمانی که فهمیدم اسلام اجازهٔ ازدواج یک مسلمان با چند زن را داده است و از پیامبر تا
 دوازده امام شیعه وهرمسلمانی که مایل است و «بضاعتش» را دارد مجاز است و الله مجاز شمرده. یا فاجعه ای
بنام اجازهٔ تحقیر و توهین جسمی و روانی زن توسط شوهرش اگر زن نخواهد به خواسته های شوهر پاسخ دهد و پی بردن به اینکه اعراب مسلمان با جنگ و کشتارایرانیان و آتش و جنایات بسیار ایران را فتح کرده اندووو
داستان زیبای اسلام خانوادگی بهم ریخت و مرا نیز سخت بهم ریخت. نسل اندر نسل بخود دروغ گفته ایم تا شکست امپراطوری بزرگ ایران در برابر بیابانگردان عرب و از دست دادن هویت ایرانی بنفع هویت تجاوزکاران وحشی به سرزمین و ملت را بپوشانیم.
امروز اما سی و هشت سال پس از حکومت مطلق اسلام شیعه بر ایران و دهه ها پس از دیدن حکومت اسلام سنی در عربستان و دیگر کشورهای مسلمان در آسیا، آفریقا و اروپا دیگر از تمدن اسلام و برابری طلبی و پیشرو بودن این دین گفتن، یا از جهل و نادانی است یا خود و دیگران را مسخره نمودن است .
درسهايی که آقای اسمائيل یغمايی درتلویزیون میهن روزهای پنج شنبه از اسلام در نگاه تاریخ واقعی می دهند
بواقع شاهکاری است که از هدر شدن عمر و استعداد و انرژی جوانانِ وطن در« قعر تاریخ» جلوگیری می کند.
همان « قعرتاریخی» که خانواده و فامیل و آشنایان در رابطه با بازگشت خمینی به ایران و استقرار حکومت اسلامی هشدار می دادند. به این نتیجه رسیدم که بسیاری از اهل مطالعه همچون خانوادهٔ من و آدمهای آخوند تجربه کرده نظیر روستائيانمان می دانستند که این دین در قدرت همان « قعر تاریخ» است.
قدر آموزشهای آقای یغمايی که ـ تا جايي که من می دانم ـ اولین فردی است که جرأت کرده اسلام را در ظرف تاریخ گذاشته و بررسی کرده و نتیجهٔ تحقیقاتش را بدون تعارف دراختیارعلاقمندان و بخصوص جوانان قرار دهد راواقعأ بدانیم و حتی هر مبحث را چند بار گوش بدهیم . پس درود بر ایشان.
مژگان پورمحسن
۹ اوت ۲۰۱۷


قسمت اول روزهای خوبِ مسلمانیِ ما مژگان پورمحسن


هیچ نظری موجود نیست: